تو اتوبوسم

از تهران به رشت

شبه و بارون میزنه

چقدر دوست دارم سفر تو شب و

اتوبوس و موزیک و شب 

زندگی در مضطرب ترین حالت خودش به سر میبره

یه دلشوره های عجیبی دارم

دلشوره هایی که تمومی ندارن ، نمیدونم

امسال پاییز بدی داشتم ‌خیلی بد

از یه طرف بحرانی ترین لحظات رابطه ام رو گذروندم

دو ماه بی وقفه بحث و درگیری و تا مرز جدایی رفتن

ما هم و دوست داریم امیدوارم دنیا هم ما رو با هم بخواد

امیدوارم همیشه هم و دوست داشته باشیم

امیدوارم سالها بعد که این پست و میخونم واسه خودم کامنت بذارم و بگم :

_کنارشم و همه چیز خوبه هر روز عاشق تر میشیم و زندگی در بهترین حالتش میگذره


آمین 


+ شیراز که بودم مادربزرگم فوت کرد و به من نگفتن 

وقتی اومدم خونه سه ماه بود که فوت کرده بود

هنوزم باورم نمیشه دلم براش تنگ شده

کاش نوه بهتری براش بودم  روحت شاد آبجی


+ یه استاد دارم ، هر چی  بگم کم گفتم نمیدونم رو چه حسابی باهام لجِ خدایا کمکم کن بتونم تا هشت اسفند بهترین پروژه رو ارائه بدم دهنش بسته شه آمین .


+کاش زودتر من و جولی به آرامش برسیم کنار هم ارامش ابدی


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

معرفی رشته روانشناسی Daniel toolbacklink آشنایی با سگ پامرانین و سگ چاوچاو هر چی بخوای دکوراسيون مبلمان و سوريس خواب منزل Johnny دبیرستان دخترانه شهید قیصری (دروه اول)